فیلم سینمایی ماده 2023-04-25
:::Noandish com::: معرفی و نقد فیلم ماده The Substance 2024 : ترسناک جسمی!
هرچند که فیلم از نظر ظاهری پر از صحنههای ترسناک و اغراقآمیز است، اما پیام اصلی آن عمیق و تأملبرانگیز است. این فیلم تماشایی برای طرفداران سینمای بدنهراسی و آثار اجتماعی است که توانسته است در قالب داستانی تخیلی، به موضوعات مهمی بپردازد که بسیاری از زنان با آنها مواجهاند. در فیلم «ماده» شخصیت زن فیلم قصد دارد سرنوشتش را به دست بگیرد، اما این بار با خودش هم در جنگ است. فارگیت عناصر علمی-تخیلی را با بادی هارر ترکیب میکند و نشان میدهد که زنان چگونه در جبر دوگانهی جنسیت و بالا رفتن سن گیر افتادهاند. زیبایی و جوانی اهداف اصلی این فیلم به شمار میروند اما کارگردان دسیسههای احمقانه هالیوود و مزاحمت فیزیکی و روانی اجباری مردان را نیز هدف قرار میدهد.
تحلیل داستان و روایت فیلم ماده
اگرچه فیلم در تلاش است تا استانداردهای ناعادلانه و سطحی زیبایی را نقد کند، اما گاهی این نقد خود به ابزاری برای تأکید دوباره بر این استانداردها تبدیل میشود. دوربین فارژات گاهی بهجای نقد این دیدگاهها، خود درگیر ستایش بدن و ظاهر شخصیتها میشود، که این مسئله ممکن است باعث سوءتفاهم برخی مخاطبان شود. بهعنوان مثال، صحنههای طولانی از تمرینات بدنی سو و توجه مداوم دوربین به ظاهر او میتواند بهجای نقد، بیشتر به تحسین تبدیل شود. فیلم «ماده» جدیدترین اثر در جریان رو به رشدی است که به واکاوی تاریک و ترسناک صنعت فیلمسازی هالیوود میپردازد. افول تدریجی هالیوود در یک دهه گذشته، همراه با افزایش مشکلات سیاسی-اجتماعی، الهامبخش بسیاری از فیلمسازان شده است تا به نقد سیستماتیک این صنعت بپردازند. اخیراً، با افزایش آگاهی عمومی نسبت به مشکلات موجود در هالیوود، فیلمسازان به طور مستقیم به بررسی ساختارهای تولید فیلم و محیط کار در این صنعت پرداختهاند.
کارگردان تصمیم گرفته است که برخی از اتفاقات فیلم فراتر از محدودیتهای علم برود تا مرزهای خلاقیت را گسترش دهد و تخیل مخاطب را درگیر کند. اتفاقات عجیب و غیرمنطقی در فیلم، به جای ایجاد یک خط داستانی منطقی، میتوانند واکنشهای حسی شدیدتری در مخاطب ایجاد کنند و او را بیشتر درگیر فضای وحشتناک فیلم کنند. کارگردان گاهی به طور عمدی مرز بین واقعیت و خیال را تار میکند تا مخاطب در حالت تعلیق ذهنی باقی بماند. این باعث میشود که تماشاگر نتواند به طور قطعی بگوید که آیا آنچه در فیلم میبیند منطقی و علمی است یا خیر. این نوع ابهام ذهنی باعث افزایش هیجان و تعلیق میشود و فیلم را پیچیدهتر و غیرقابل پیشبینی میکند. از نظر جلوههای بصری، فیلم با استفاده از تکنیکهای خلاقانه، صحنههای وهمآلود و روانپریشی را به نمایش میگذارد که به خوبی تنش و وحشت موردنظر کارگردان را منتقل میکند.
این بها هم دردی فیزیکی دارد و هم از عمر زن میکاهد و به ازای هر هفتهای که در بدن جوانتر خود بگذراند، فرصت یک هفته زیستن را از دست خواهد داد. تا اینجا الیزابت هیچ مشکلی ندارد و این معامله را معاملهای سودآور میبیند؛ چرا که آن هفتهی از دست رفته را در یک بدن جوانتر سپری میکند. از سوی دیگر کارگردانان این سینما از یک ترس همیشگی آدمی برای بیان حرفهای خود و همچنین ایجاد ترس در مخاطب استفاده میکنند.
در The Substance استفاده از توضیحات علمی مفصل و دقیق ممکن است به کلیشه تبدیل شود. تصمیم کارگردان باعث میشود که فیلم از کلیشههای رایج علمی تخیلی دور شده و به یک تجربه منحصر به فرد و غافلگیرکننده تبدیل شود. همچنین کارگردان ترجیح داده تا سبک هنری و دیدگاه شخصی خود را به فیلم وارد کند و به جای ارائه یک واقعیت علمی دقیق، به دنبال ایجاد جهانی خیالی و مستقل است که قوانین خاص خود را دارد.
کورلی فرژا در تلاش است تا استانداردهای غیرواقعی زیبایی را نقد کند، اما گاهی به جای زیر سوال بردن این استانداردها، به شکلی ناخودآگاه آنها را تأیید میکند. با این حال، این فیلم همچنان بهعنوان اثری که به بررسی اثرات روانی و جسمی استانداردهای زیبایی میپردازد، قابل توجه است. هراس جسمانی یا همان Body Horror زیرگونهای از ژانر وحشت است که با تغییرات خواسته یا ناخواسته در بدن آدمی سر و کار دارد و این تغییرات را به شکلی اغراق شده و وحشتناک به نمایش میگذارد. در واقع سازندگان فیلمهای این چنینی از ترس تغییر شکل بدن و بروز اتفاقات عجیب در درون آدمی به سمت نمایش پلشتیهای دیگری حرکت میکنند و فیلمهایی میسازند که راه به تفاسیر فرامتنی میدهد.
همچنین، ما در فیلم چیز (The Thing) «جان کارپنتر»، نیز نحوه تبدیل شدن به یک موجود چندشآور را دیدیم که در این اثر نیز به همان ترتیب رخ میدهد. این فیلم همچنین شیاهت بالایی به فیلم پرتغال کوکی دارد که با زیباییشناسی سینمایی، یک تبلیغ تلویزیونی مدرن است و میخواهد مفهم خاصی را منتقل کند. «فارژات» از نماهای بسیار نزدیک (قسمتهایی از بدن، ماشینها، غذا خوردن، بوسیدن) و صداهای متناسب استفاده میکند و همچنین از تأثیرات مشابه «برایان دی پالما» بهره میبرد.
این نوع روایت، که در آن هرگز نمیتوان کاملاً به اتفاقات داستان اعتماد کرد، باعث ایجاد یک تجربه سینمایی پرتنش و دلهرهآور میشود. فیلمنامه نه تنها بر طرح داستانی قوی تمرکز دارد، بلکه شخصیتهای چند بعدی و پیچیدهای را نیز معرفی میکند. شخصیت اصلی، که دمی مور آن را به تصویر کشیده، کاراکتری است که با بحرانهای داخلی و خارجی دست و پنجه نرم میکند. او در مواجهه با تهدید ماده مرموز، هم از لحاظ جسمی و هم از نظر روانی تغییر میکند. این شخصیتها بهخوبی پرداخته شدهاند و دارای عمق روانشناختی و احساسات پیچیدهای هستند که باعث میشود مخاطب با آنها همذاتپنداری کند. توسعه این نوع شخصیتهای قوی و چندلایه، یکی دیگر از دلایل موفقیت فیلمنامه در کسب جایزه کن است.
از ستایش زیبایی سو گرفته تا نمایش زوال جسمی وحشتناک الیزابت و رفتارهای زن ستیزانه مردان رسانه، همه چیز صرفاً برای تأثیرگذاری بصری طراحی شده است. در نهایت، اگرچه فیلم در برخی صحنه ها مخاطب را غافلگیر یا منزجر می کند، اما از چالش جدی تعصبات و پیش داوری های ریشه دار نسبت به بدن زنان ناتوان است. فیلم ماده در ظاهر تلاش می کند تا نقدی بر جامعه باشد، اما در عمل به اثری پوچ، آشفته و فاقد انسجام تبدیل می شود. فیلم “ماده” با داستانی جذاب و پیچیده، ما را به دنیای الیزابت، مجری تلویزیونی پا به سن گذاشته، میبرد که در جستجوی تغییر زندگی خود است. داستان فیلم به شکلی هوشمندانه بین واقعیت و خیال حرکت میکند و با استفاده از کلیشههای ژانر وحشت جسمانی، به بررسی دغدغههای روانشناسی و اجتماعی میپردازد. این فیلم با ساختار غیرخطی و استفاده از فلشبکها و فلشفورواردها، تماشاگر را درگیر میکند و سوالاتی را درباره هویت و خودشناسی مطرح میسازد.
صحنههای تزریق ماده و تغییرات بدنی شخصیتها بهگونهای فیلمبرداری شده که حالت عجیب و فراواقعی فیلم را تقویت میکند. «ماده» شخصیتهای زیادی را در داستان خود معرفی نمیکند و تمرکز اصلی آن بر رابطه بین الیزابت و نسخه جوانتر اوست. عدم حضور شخصیتهای دیگر، مانند دوستان، خانواده یا دستیاران، باعث میشود که فیلم فاقد تعاملات انسانی بیشتر و عمق عاطفی باشد.
همچنان که بسیاری از منتقدان آن را یک شاهکار سورئال میدانند، برخی نیز آن را اثری آشفته و غیرقابل درک توصیف میکنند. چاک بوئن به بازی تاثیرگذار دمی مور اشاره می کند و نقش آفرینی او را عاملی کلیدی در افزودن ابعاد انسانی و عاطفی به ایده های جسورانه کارگردان می داند. فیلم “ماده” با ترکیب عناصر وحشت جسمانی و نقد اجتماعی، توانسته است اثری منحصر به فرد و تاثیرگذار خلق کند که همچنان در ذهن بینندگان باقی میماند. اوجِ فیلم آن صحنهای است که ویژهبرنامهی شبِ سالِ نو در حالِ ضبط است و سو برای مجریگریِ آن انتخاب شده است، و در آنجا چیزی اتفاق میافتد که باید حتماً ببینیدش تا باورش کنید. حتی اگر تاکنون کلی فیلمِ ترسناک دیده باشید، این فیلم یکی از معدود فیلمهای ترسناکی است که در آن با یک هیولای واقعی مواجه میشوید که روحش نیز اکراهآور است، نه اینکه صرفاً تودهای گوشتِ کریهالمنظر باشد.
مارگارت کوالی، در نقش نسخه جوانتر الیزابت، به خوبی توانسته است جوانی و طراوت شخصیت را به نمایش بگذارد. او با اجرای طبیعی و بیپیرایه خود، توانسته است به خوبی مکمل دمی مور باشد و یک هماهنگی جذاب میان این دو بازیگر ایجاد کند. بازی کوالی در لحظات احساسی و دراماتیک فیلم، نقطه قوتی برای داستان است و به خوبی توانسته است نقش خود را با عمق و دقت به تصویر بکشد.
تعجبی هم ندارد که الیزابت، نهایتا مجبور میشود برای خلاصی از سنگینی نگاه سو، پنجرهی خانهاش را بپوشاند. سو، در اصل، بخشی از وجود خودِ الیزابت است و جوانیِ ازدسترفتهاش را نمایندگی میکند. احساس ناامنی الیزابت، پس از تولد سو، تا اندازهای بیمارگونه شدت میگیرد و اوجاش میرسد به سکانس درخشان آماده شدن او برای حضور سر قرار.
نقد فیلم The Substance
این اثر یکی از ماندگارترین فیلم های مکزیکی است که با تلفیق خاطرات شخصی کوارون و داستانی جهانی در قلب مخاطبان جای گرفت. استفانی سیگمان در نقش اصلی، اجرای تاثیرگذاری ارائه میدهد و احساسات و ترسهای شخصیتش را بهخوبی به تصویر میکشد. فیلمبرداری مستندگونه و کارگردانی حسابشده نارانخو، فضای پرتنش و دلهرهآور فیلم را تقویت میکند.
حمام خونی که مانستروالیزاسو در راهروی استودیوی هالیوودی به راه میاندازد -جدا از ارجاعی دیگر به «درخشش» کوبریک- طغیانی تراژیک علیه صنعت سرگرمی است؛ او سرخیِ شهوتآمیز دیوارها را با سرخیِ خون خودش جایگزین میکند. صورتی -به عنوان کلیشهایترین نشانهی بصری دخترانگی- سو را «باربی» دلخواه صنعت سرگرمی جلوه میدهد. در ابتدای فیلم شاید کمی این اتفاق اغراقآمیز به نظر برسد، اما بعد از نیم ساعت اول فیلم به این قضیه پی میبریم که تمام چیزی که در فیلم به نمایش گذاشته میشود، سورئال است. ویدئودروم، دربارهی برنامهای تلویزیونی است که برای سرگرم کردن بینندگان، از خشونت واقعی بهره میکشد. پیتر بردشاو معتقد است که The Substance با حال و هوای پوچ و سبک خاص خود، مخاطب را به یاد دوران طلایی سرگرمی های خانگی می اندازد. او پیشنهاد می دهد این فیلم را بهتر است در خانه و روی نوارهای وی اچ اس تماشا کرد.
یکی دیگر از عوامل موفقیت فیلمنامه، طرح سوالات مهم و بحثبرانگیز اخلاقی و اجتماعی است. فیلم به مسائلی مانند خطرات تغییر چهارچوبهای زیبایی شناختی در دنیای مدرن و دستآویز قرار دادن فناوری ناشناخته برای حفظ این زیبایی میپردازد. این سوالات، که در داستان فیلم به واسطه تاثیرات ماده مرموز بر شخصیتها مطرح میشود، فراتر از داستان علمیتخیلی است و به نقد اجتماعی و فلسفی عمیقی از جهان معاصر اشاره دارد. نویسنده با طرح این سوالات، به بیننده فرصتی میدهد تا درباره تاثیرات علم بر بشریت و مرزهای اخلاقی آن تفکر کند. یکی دیگر از نقاط قوت فیلمنامه، نحوه پیشبرد داستان از طریق نقطهگذاریهای دقیق و هوشمندانه است. در فیلمنامهنویسی، نقطهگذاری به معنای قرار دادن لحظات کلیدی و تغییرات مهم در ساختار داستان است که مسیر روایت را تغییر میدهد.
تیپ پائیزی و چهره شاد شبنم قربانی در 35 سالگی (عکس)
میس بالا داستانی مهیج و پرتعلیق دارد و نقدی اجتماعی بر وضعیت زنان در جامعهای پر از خشونت و نابرابری ارائه میدهد. نکته مهم در فیلم «ماده» (The Substance) این است که فارژات نه تنها از تأثیرات بصری قوی بهره میگیرد، بلکه بهطور مداوم به منابع سینمایی بزرگان ارجاع میدهد. از فیلمهای استنلی کوبریک و دیوید کراننبرگ تا اشارات مستقیم به آثار کلاسیکی مانند تصویر دوریان گری، فیلم بهگونهای ساخته شده که سینما دوستان بهخوبی این تأثیرات را درک کنند. با این حال، این تأثیرات گاه بهشدت آشکار هستند و باعث میشوند فیلم از اصالت خود فاصله بگیرد و بیشتر به ترکیبی از «بهترینهای» سینما تبدیل شود، تا یک اثر منحصربهفرد و نوآورانه.
هیچیک از این دو، مشغول خلق هنر نیستند؛ بلکه برای تولید محتوایی مصرفی، به ساز صاحبان منابع میرقصند. این ویژگی، آدم را به یاد فیلم بزرگِ دیگر کراننبرگ یعنی ویدئودروم (Videodrome) میاندازد. هر یک از آثار کلاسیک کراننبرگ، با ایدههای تماتیک و دغدغههای مضمونی روشنی درگیرند. هر فیلمی که داخل مرزهای وحشت بدنی تعریف میشود، معمولا یا به فیلمی از کراننبرگ ارجاع میدهد و یا از جنبهای از کار او الهام میگیرد. سینمای اکستریم نوین فرانسه، مدیون فیلمساز بزرگ کانادایی است؛ ماده هم همینطور.
آثاری که به دلیل نگاه متفاوتشان به سوژههایشان، در هنگام نمایش با واکنشهای بحث برانگیزی از سوی تماشاگران مواجه میشوند. فیلم «The Substance» یکی از این آثار است که اکرانش در جشنواره فیلم کن با حواشی فراوانی همراه بود. اثری که موفق به دریافت جایزه بهترین فیلمنامه شد و حال به نظر میرسد که با انتشار عمومی فیلم، میبایست منتظر واکنشهای بیشتری از سوی مخاطبین باشیم. فارگیا با انتخاب دمی مور برای نقش اصلی، هوشمندانه از سابقه او در سینما و جایگاهش به عنوان نماد زیبایی استفاده کرده است. دمی مور که در دهههای گذشته با فیلمهایی همچون «افشا» (Disclosure) و «پیشنهاد بیشرمانه» (Indecent Proposal) به شهرت رسیده بود، حالا در نقش زنی ظاهر میشود که با پیری دست و پنجه نرم میکند و به دنبال بازگشت به جوانی است. این انتخاب بازیگر، خود به نوعی نقد بر صنعت سینما و نوع نگاه به زنان مسن در این صنعت است.
خلاصه بازی رئال مادرید ۰ - بارسلونا ۴ (ویدئو) / طوفان در لالیگا
پس از کسب موفقیت با بدن تازه و رفت و برگشتهای چندباره بین دو جسم به شکل یک هفته در میان، این جهان از زن جوانتر میخواهد که وقتش را تمام وقت در اختیارش بگذارد، در غیر این صورت حذف خواهد شد. تراژدی قصه هم در همین نقطه اوج میگیرد و جسم پیرتر دیگر نه یک شخصیت با هویت مشخص بلکه به کیسهای از گوشت و خون تبدیل میشود که فقط میتواند منبع تغذیهی جسم جوان باشد. حال کارگردانان علاقهمند به هراس جسمانی از این ترسهای ریشه دوانده در وجود مخاطب استفاده میکنند تا به او تجربهای ملموس از احساس وحشت نمایش دهند. اما هراس جسمانی فقط این نیست و میتوان با ذکر چند مثال به جنبههای دیگر آن هم رسید. فیلم همچنین فشارهای روانی ناشی از عدم تطابق با انتظارات اجتماعی را نشان میدهد. الیزابت که برای دههها خود را به عنوان نماد زیبایی حفظ کرده بود، با هر روز که از زندگیاش میگذرد، بیشتر به مرگ اجتماعی نزدیک میشود.
فیلم «ماده» در نقدها و نمرات راتن تومیتوز هم موفق ظاهر شد و از مجموع ۱۴ رای امتیاز ۹۳ از ۱۰۰ را به خود اختصاص داد. سه ماه بعد، یک روز قبل از پخش تلویزیونی شب سال نو، مایع تثبیتکننده تمام میشود و سو با تامینکننده تماس میگیرد و تامینکننده به او اطلاع میدهد که باید دوباره به نسخه اصلی برگردد تا مایع دوباره پر شود. وقتی آنها جای خود را عوض میکنند، الیزابت میبیند که گوژپشتی دارد و به سک سالخورده تبدیل شده است. الیزابت برای جلوگیری از پیری بیشتر سو، سرمی را سفارش میدهد که برای پایان دادن به او طراحی شده است. با این حال، الیزابت، که هنوز هوس تحسینی است که وضعیت مشهور سو ایجاد میکند، تزریق کامل سرم را متوقف و سو را احیا میکند و هر دوی آنها را هوشیار میشوند.
هواداران پرسپولیس خواهان کنار گذاشتن این بازیکن خارجی شدند! (۲ نظر)
در مجموع باید گفت اگر به فیلمهایی در سبک وحشت جسمی، علاقه دارید، بدون شک از تماشای فیلم ماده حسابی لذت خواهید برد. مشاهده این فیلم برای هواداران دمی مور و مارگارت کوالی نیز خالی از لطف نخواهد بود. فیلم با استفاده از تمثیل دارو و نسخه مصنوعی، به نقد جراحیهای پلاستیک و تأثیرات مخرب آن بر سلامت روان میپردازد. نسخه مصنوعی جوان و کامل الیزابت، سو، با نابودی بخشی از بدن اصلی او به وجود میآید.
دمی مور یکی از بازیگران برجسته هالیوود است که به واسطه تواناییهای بازیگریاش در نقشهای دراماتیک و گاه چالشبرانگیز شناخته میشود. او در طول دوران حرفهایاش، نقشهای متنوعی را هم در کار و هم در زندگی شخصی ایفا کرده است که با عرف و تفکر عمومی در تضاد بودهاند. دمی مور با زیبایی، کاریزما و توانایی انتقال احساسات عمیق از طریق نقشهایش، جایگاهی ویژه در سینمای هالیوود برای خود ایجاد کرده است.
برای موفقیت این فیلم، باید تعادل دقیقی بین نمایش صحنههای بصری شدید و زننده و پیشبرد داستان و عمق شخصیتها وجود داشته باشد. یکی از نقاط ضعف این نوع کارگردانی، تکیه بیش از حد بر صحنههای چندشآور به جای تمرکز بر عمق شخصیتها یا داستانپردازی است. اگرچه چنین صحنههایی میتوانند در القای وحشت موثر باشند، اما اگر فیلم بیشتر به نمایش خشونت یا تغییرات جسمی اغراقآمیز تکیه کند، ممکن است پیامی سطحی و پوچ به مخاطب منتقل شود. The Substance اگرچه از المانهای بصری قوی استفاده میکند، اما خطر این وجود دارد که مخاطب به جای توجه به پیام اصلی فیلم، تنها به یاد صحنههای حالبههمزن باقی بماند. برخی از مخاطبان چنین صحنههایی را جذاب و به عنوان بخشی از هیجان فیلم میپذیرند، در حالی که برای دیگران این صحنهها میتوانند بسیار نامطلوب باشند.
غیرممکن است که به دوران کاری خود مور از طریق منشور الیزابت فکر نکنیم چرا که مور از دهه ۱۹۸۰ ستاره بود، اگرچه در سالهای اخیر نقشهای برجسته سینمایی نداشت و او هر دو احساس غم و طنز زیرکانهای را به نقش خود میآورد. آن هم با مسخره کردن سطحی بودن هالیوود در حالی که اذعان میکند نگرشهای زنستیزانه در مورد زنان مسنتر چقدر از نظر روانی آسیبزا است. کوالی به همان اندازه در نقش نسخهای تقریبا طعنهآمیز از جذابیت جوانی برنده است. در این فیلم کارگردان تصمیم میگیرد که اتفاقات از نظر علمی کاملاً باورپذیر نباشند. این رویکرد معمولاً به این دلیل است که هدف اصلی چنین فیلمهایی نه ارائه توضیحات دقیق علمی، بلکه ایجاد حس ترس، وحشت یا تعلیق در مخاطب میباشد.
دمی مور پیش از این در ژانرهایی مشابه The Substance نیز فعالیت کرده است، اما در اینجا، مواجهه او با المانهای علمی تخیلی و وحشت تفاوت بیشتری دارد. او باید با واقعیتهای ترسناکی که ممکن است از خارج از دایره امن یا از طریق دستکاریهای علمی وارد شود، مواجه شود. در اینجا، بازیگری او به گونهای است که میتواند احساس ترس و ناامنی را به شکلی ملموس به مخاطب منتقل کند.
دشمن استقلال داور بازی با پرسپولیس شد! + تصویر (۲ نظر)
این فیلم، با وجود همه اختلاف نظرها، همچنان اثری قابل توجه در کارنامه کورالی فارژا به شمار می رود. فیلم ماده با پیامی مستقیم و واضح به بررسی دنیای جنسیت زدهای می پردازد که زنان را وادار می کند برای حفظ جذابیت و جایگاه خود، اقداماتی افراطی انجام دهند؛ اقداماتی که بهای آن، سلامت جسم و روانشان است. این اثر، هجویه ای اغراقآمیز درباره سن گرایی در هالیوود و رسانه های تجاری است؛ جایی که سود جویی از ناامنی های زنان، از جمله ترس از دست دادن شغل به ابزاری برای کسب قدرت و ثروت بیشتر تبدیل شده است. اما مسئله اینجاست که فیلم برای انتقال این پیام، نیازی به دو ساعت زمان و انبوهی از صحنه های خونین و خشن نداشت.
بازی جسورانهی دمی مور و نبرد تن به تن خودها!
سکانسی که الیزابت را در رهایی از وسواس فکریِ مقایسهی خودش با سو، ناتوان نشان میدهد و سلامت روان او را برای نخستین بار، در لبهی پرتگاه میگذارد (دمی مور برای نمایش این آشوب درونی، نمایشی خیرهکننده دارد). تماشای نخستین ساختهی فارژا یعنی انتقام (Revenge)، به عنوان یک تریلر خشن و بیکله با پلاتی از نوع «Rape-Revenge»، تکلیفمان را با مسیر فیلمساز روشن میکند! آن اثر، ماکسیمالیسم سبکیِ فارژا را به واضحترین شکل ممکن به رخ میکشد، لحن اغراقآمیزِ مورد علاقهاش را نشان میدهد و مانیفست فیلمسازی او را فریاد میزند. قهرمانِ انتقام، به دنبال بازپسگیریِ آزادیاش از مردان قدرتمندی است که بر او سلطه دارند و این، مهمترین کاری است که کورالی فارژا به عنوان یک فیلمساز انجام میدهد. او به ژانرهای سینمایی تحت سلطهی نگاه مردانه (Male Gaze) وارد میشود و نسخهی جسورانهی خودش را ارائه میدهد. فیلمساز ۴۷ سالهی فرانسوی، از جریان سینمای اکستریم نوین فرانسه (New French Extremity) متاثر است.
در جامعهای که افراد بیشتر از هر زمانی به دنبال یافتن راههایی برای حفظ جوانی هستند، از جراحیهای زیبایی گرفته تا محصولات ضد پیری، فیلم به شکلی تلخ و اغراقشده به این موضوع میپردازد. سو، نمادی از نسخه ایدهآلی از الیزابت است که جامعه از او انتظار دارد؛ جوان، جذاب و بینقص. فیلم همچنین روابط بین الیزابت و سو را به نوعی به رابطه دکتر فرانکشتاین و هیولایش تشبیه میکند. الیزابت که امیدوار است با استفاده از این سرم بتواند زندگی خود را بهبود بخشد، در نهایت خود را در حال نبرد با نسخهای جوانتر و بیرحمتر از خودش مییابد. سو، نه تنها جای الیزابت را در برنامه تلویزیونیاش میگیرد، بلکه شروع به حذف تدریجی خود الیزابت از زندگیاش میکند. این مفهوم، به نوعی نماد جنگ درونی بسیاری از زنان با خودشان است؛ جنگی میان تصویر ایدهآلی که جامعه از آنها انتظار دارد و واقعیتی که پیرامون پیری و زوال اجتنابناپذیر است.
«مارگارت کوالی» که پیش از این در فیلم جدید «یورگوس لانتیموس» خوش درخشیده بود نیز خودش را در این اثر ثابت میکند. این فیلم پیامی فراموش نشدنی دارد که نشان میدهد زنان و به خصوص زنانی که در رسانهها حضور دارند چه چالشهایی را برای زیبایی از سر میگذرانند. اما همچنین این فیلم یک بازی مسخره و لذت بخش است که نمایشی هیجانانگیز و تکاندهنده با قلبی پوچ را نشان میدهد. وقتی پس از پایان ضبط برنامه، الیزابت داخل راهروی استودیو و در میان دو پوسترِ مربوط به جوانیاش منگنه میشود، فارژا نکتهای مهم را بیان میکند؛ شخصیت در خاطرهی خواستنیِ گذشتهاش به اسارت گرفته شده است. در پردهی سوم فیلم که الیزابت از کشتن سو منصرف میشود، جملهای معنادار میگوید؛ «نیازت دارم چون از خودم متنفرم.» سو، محصول نفرت الیزابت از خودش است. هاروی -موازی با توضیح دادن معایب افزایش سن زنان- گوشت تن میگوها را میکَند و پوستشان را دور میاندازد.
«ماده» حکایتِ یک بازیگرِ زنِ هالیوود به نامِ الیزابت اسپارکل (با بازیِ دمی مور) است که پا به سن گذاشته و اکنون خود را با باشگاهِ بدنسازی مشغول داشته است. انسان یک خود نابودگر بالفطره است، حتی وقتی فرصت داشته باشد که نسخهای بهتر از خودش را پیدا کند. ماده در دل ماجرای خودش و در دل تماشاگران خود دقیقن چنین وضعیتی را ایجاد میکند. وضعیتی که شما میترسید و و ادامه میدهید، منزجر میشوید و ادامه میدهید، باور نمیکنید و ادامه میدهید، زیبایی را از چشم شما میاندازد ولی چشم شما از پرده برداشته نمیشود. «ماده» در واقع با «دختران شو» و کل تاریخ ملودرامهای هالیوود که دعواهای زنانه را نشان میدهند بازی میکند. اما با ورود به فصل پایانی، مواجهی نسبتا محدودش با بادی هارر به چیزی به شدت روان در اوج خود تبدیل میشود.
مهمترین نماد در فیلم، خود ماده مرموز است که تغییرات جسمی و روانی را در شخصیتها ایجاد میکند. در دنیای مدرن، بسیاری از پیشرفتهای علمی و فناوری، مانند بیوتکنولوژی، هوش مصنوعی و دستکاریهای ژنتیکی، ترس و نگرانیهای اخلاقی ایجاد میکنند. ماده مرموز در فیلم، نمادی از ترس از ناشناختهها و پیامدهای پیشرفتهای علمی بدون نظارت است. این نماد همچنین به قدرت تغییر مفاهیمهای زیباییشناختی بشر پست مدرن اشاره دارد که میتواند به طور همزمان نجاتبخش یا نابودکننده باشد. تغییرات فیزیکی که ماده مرموز بر شخصیتها وارد میکند، نمادی بر از دست دادن کنترل بر هویت و تاثیر قدرتهای اکثریت بر انسان است. این تغییرات به شکل استعارهای به نگرانیهای اجتماعی و روانی درباره تاثیرات تحولات زیستی بر هویت فردی و جمعی اشاره دارد.
عصبانیت خبرگزاری اصولگرا از سخنان رئیس جمهور لبنان خطاب به قالیباف؛ جوزف عون چه گفته بود!؟ (۶ نظر)
آیا تا به حال رویای تبدیل شدن به نسخه ای بهتر از خود را داشته اید؟ کسی که همچنان خودتان هستید، اما در همه جنبه ها بهتر؟ فیلم ماده (The Substance) با چنین سوالی آغاز می شود و داستان زنی به نام الیزابت اسپارکل را روایت می کند. الیزابت، یک سلبریتی رو به افول با بازی دمی مور، در تلاش برای بازگرداندن شکوه گذشته اش، دست به دامن دارویی سری و ناشناخته می شود. این دارو زندگی او را به شکلی غیر منتظره دگرگون می کند؛ اما پیامد های آن چیزی نیست که او انتظارش را داشت.
وقتی شخصیتها با تغییرات ناگهانی در بدن خود مواجه میشوند و خونریزیهای غیرمنتظره یا دردناک را تجربه میکنند، این لحظات نشاندهنده نابودی آرام و تدریجی انسانیت در مواجهه با یک نیروی بیگانه و غیرقابل کنترل است. خونریزیها و تغییرات جسمی میتوانند به نوعی نشان دهنده رنج بشری در مسیر کشف حقیقت یا مواجهه با واقعیتهای دردناک نیز باشند. این پیوند نشان دهنده آمیختگی انسان با طبیعت و همچنین نشان دهنده خطرات دستکاری در فرآیندهای طبیعی است.
آنچه در نخستین مواجهه با فیلم، تماشاگر را میخکوب میکند، سبکِ انفجاری و تهاجمیِ فیلمسازیِ فارژا است. ماده، به یک موزیکویدئوی ۱۴۰ دقیقهای شبیه است که از ثانیهی نخست، به حواس تماشاگر حمله میبرد. موتیف راهروی استودیو، نمایندهی مسیر حرفهای الیزابت/سو است که مانند زندانی کلاستروفوبیک، آنها را اسیرِ خودش کرده است. سرخی دیوارهای این راهرو، نمایندهی خشونتی است که از سوی نگاه تبعیضآمیز و جنسیِ صنعت سرگرمی، بر زنان تنهای قصه وارد میشود.
همچنین دمی مور در طول سالهای بازیگری خود در نقشهای متنوعی ظاهر شده که برخی از آنها با چالشهای جسمی و روانی فراوانی همراه بوده است. این تجربهها او را آماده کرده تا در فیلم The Substance نیز به خوبی عمل کند و نقشی تأثیرگذار ارائه دهد. با توجه به سابقه این بازیگر در بازی نقشهای قوی و مستقل، مخاطبان از او انتظار دارند که در The Substance نیز چنین ویژگیهایی را به نمایش بگذارد.
{معرفی فیلم ماده (The Substance)
|}اوج این صحنههای عجیب و غریب و ناخوشایند، نمایش بدن برهنه و فرسوده الیزابت است که به شکل مضحک و اغراقآمیزی با پروتزها و جلوههای بصری برجسته میشود. همچنین تاکید چندباره بر «تصویر» انسان در آینه، برای متنی که با پرسوناهای رسانهای نقشبسته بر صفحهی تلویزیون و بیلبوردها سر و کار دارد، ایدهی بسیار مناسبی است و به شکلگیری نظم درونی اثر، کمک میکند. نوعی از احساس ناامنیِ دائمی که بشر را در مقایسهی خود با دیگران یا وضعی بهتر، زندانی میکند و اجازه نمیدهد که او از اکنونِ زندگیِ خودش راضی باشد. بلایی که آزمایش علمیِ ناکامِ «ماده» بر بدن الیزابت/سو وارد میآورد، مشابه نتایج کار پزشک دیوانهی فیلم فرزندان (The Brood) روی تن نولا (سامانتا اگار) است.
در فیلمهایش، از رنگهای زنده و نورپردازیهای خاص استفاده میکند تا تاثیر احساسی بیشتری بر مخاطب بگذارد. این دو بازیگر با ایجاد یک هماهنگی بینظیر، توانستهاند داستان پیچیده و پر از فراز و نشیب فیلم را به خوبی به جلو ببرند. در این فیلم، تماشاگر به وضوح میتواند تضاد و تفاوت میان دو نسخه از یک شخصیت را حس کند که این امر به لطف بازی قوی این دو بازیگر میسر شده است. نه به این دلیل که شخصیت اصلی آن یک ستارهی سینمای در حال پیر شدن و فراموشی است، بلکه به دلیل ارجاعات مختلف کارگردان به فیلمهای مطرح تاریخ سینما و وام گرفتن از دیگر کارگردانان و بازیگران بزرگ. گاردین- پیتر بردشا | ۸۰ از ۱۰۰کورالی فارگیت کارگردان فیلم هیجانانگیز و خشن «انتقام» (Revenge) در سال ۲۰۱۷، حالا با فیلم جدیدش در جشنواره کن ۲۰۲۴ شرکت کرده است.
الیزابت با تأمین کننده تماس میگیرد و او به او هشدار میدهد که عدم اطاعت از برنامه تعویض منجر به پیری غیرقابل برگشت و سریع بدن اصلی میشود. علیرغم آگاهی مشترکشان، الیزابت و سو شروع به دیدن خود به عنوان افراد مجزا میکنند و همدیگر را تحقیر میکنند. الیزابت از سو به دلیل بیتوجهی مکرر او به برنامه تعویض، که پیری او را تشدید میکند، خشمگین میشود، در حالی که سو از بیزاری الیزابت به خود و پرخوری او وحشت زده میشود. پس از یک اپیزود مخرب خاص در نقش الیزابت، سو مایع تثبیتکننده را بهشدت ذخیره میکند و از بازگشت به بدن اصلی خودداری میکند.
{خلاصه بازی منچستر یونایتد 2 - 0 پائوک (ویدئو)
|}ماده یک فیلم در ژانر وحشت بدنی است که عناصر فمینیستی آن از همان ابتدای داستان برای ما نمایان میشوند. پیش از نقد فیلم ماده ، باید بگویم که این اثر برای تمامی کسانی که عاشق این ژانر هستند، واجب است. فیلم The Substance به خاطر نویسندگی و کارگردانی «فارژات»، بازیهای برجسته «دمی مور» و «مارگارت کوالی» جلوههای بصری و گریمها، مورد تحسین گسترده منتقدان قرار گرفته است. این اثر تا به امروز توانسته است 24.8 میلیون دلار در سطح جهانی فروش داشته باشد.
مور که پیشتر نیز در نقشهای دراماتیک چنین مهارتهایی از خود نشان داده است، توانست این پیچیدگیها را در نقش جدید خود بهخوبی نمایان کند. علاوه بر این، فیلمهایی از ژانر علمی تخیلی و وحشت اغلب با پیامها و مفاهیم عمیقتری نیز همراهاند. ماده مرموز در The Substance ممکن است نمادی از ترسهای مدرن انسانها از تکنولوژی، علم یا تغییرات ناخواسته در زندگی انسانها باشد. اما میتواند سمبلی از نیازمندی بشر به چهارچوبهای زیبایی روز دنیا نیز تلقی شود. کاراکتر دمی مور میتواند نمایانگر فردی باشد که با این تهدیدات جهانی و در عین حال شخصی دست و پنجه نرم میکند.
رنگ زرد بهطور سنتی با هشدار و خطر مرتبط است، مانند علائم راهنمایی یا لباسهای ایمنی. در فیلم The Substance، پالتوی زرد نمادی از خطری است که در حال نزدیک شدن میباشد، یا به نوعی نشانه از تهدید بالقوهای است که شخصیت الیزابت با آن مواجه خواهد شد. این رنگ همچنین نوعی هشدار برای بیننده است که شخصیت در موقعیتی بحرانی یا خطرناک قرار دارد. زرد به عنوان یک رنگ گرم و زنده در مقابل محیطهای سرد، تاریک و ترسناکی که معمولاً در فیلم دیده میشود، تضادی قوی ایجاد میکند. پالتوی زرد به عنوان سمبلی از سرزندگی یا امید اولیه شخصیت نیز عمل میکند، حتی اگر این امید به تدریج در طول داستان کمرنگ شود.
فیلمهای ترسناک و علمی تخیلی، به ویژه آنهایی که با موضوعاتی همچون مواد ناشناخته یا تغییرات جسمی و روانی سر و کار دارند، اغلب به استفاده از صحنههای مشمئز کننده و چندشآور برای تاثیرگذاری بر مخاطب متوسل میشوند. اما The Substance از این تکنیک برای خلق حس ترس و وحشت دوچندان استفاده کرده است. این صحنهها غالباً با هدف به چالش کشیدن مرزهای تابآوری مخاطب و همچنین تقویت حس استرس و اضطراب در طول فیلم استفاده میشوند. در The Substance، نشان دادن تغییرات ناگوار در بدن انسانها به واسطه ماده مرموز و اثرات روانی آن در راستای القای حس ناآرامی و بیثباتی در مخاطب است.
فیلم سینمایی ثور
فیلم سینمایی ثور ۱
فیلم سینمایی ثور ۵
فیلم سینمایی ثور رگناروک
فیلم سینمایی ثور ۳
فیلم سینمایی ثروت بزرگ
فیلم سینمایی ثور ۳ دوبله فارسی
فیلم سینمایی ثور 3
فیلم سینمایی ثور 5
فیلم سینمایی حیران